
در این دوران سخت و پیشبینیناپذیر، جوانان و تازه فارغالتحصیلان با آینده نامعلوم خود چه کنند؟ زمان لازم برای خواندن: حدود ۳ دقیقه
امروزه بخش زیادی از جمعیت کشورمان را جوانان رده سنی بیست تا سی سال تشکیل میدهند. این جوانان در شرایط پر از عدم قطعیت و غیرقابل پیشبینی کنونی و با آینده نامعلوم در حال تقلا برای برخورداری از آینده و زندگی خوب هستند. اما بیشتر آنها هیچ ایدهای ندارند که در ۵ سال آینده کجا کار خواهند کرد و چه کاری خواهند کرد. آنها نمیدانند آیا با پیشرفت کردن یک روز فاصله دارند یا یک دهه و بالاخره چه زمانی میتوانند با خیال راحت به لیست مخارج زندگیشان نگاه کنند. و حالا، با میلیونها تازه فارغالتحصیل آماده به کار و بدون برنامه و موقعیت مواجهایم که درگیر همهگیری بیماری کرونا و رکود اقتصادی نیز شدهاند.
روانشناسان متخصص جوانان این رده سنی هر روز از جوانان فعال در بازار کار میشنوند که از ناشناختههای آینده نامعلوم پیش رویشان احساس سرگردانی و شکست دارند. اگر شما هم همین احساس را دارید، اصلا تنها نیستید. تحقیقات نشان میدهند که به جای منتظر بودن برای قطعیتهایی که وجود ندارند، بهترین راه برای تطابق با عدم قطعیت تغییر شیوه تفکر ما نسبت به آن و پیدا کردن راهی برای عبور از آن است.
برای این کار چند پیشنهاد داریم:
از سفر در زمان اجتناب کنید
وقتی آینده به نظر مبهم میرسد، ما تمایل پیدا میکنیم تا زمان زیادی را صرف فکر کردن به آینده نامعلوم کنیم. اما دوران جوانی شما زمان کاری که روانشناسان به آن «سفر در زمان» میگویند، به معنی انتقال خود در ذهنتان به ماه یا سال بعد، نیست. البته این زمانها زمان خوبی برای برنامهریزی برای آینده و تلاش در جهت این برنامه است. ولی بین آماده شدن برای آینده و وانمود کردن اینکه آینده همین الان هم وجود دارد، تفاوت هست.
ضربالمثلی تبتی میگوید: «از دقایقتان مراقبت کنید، سالها خودشان از خودشان مراقبت خواهند کرد.» بهترین راه برای انجام دادن کاری در جهت آینده و بعدا این است که همین الان و در حال حاضر کاری بکنید. اگر نگران این هستید که زندگی در ۲۵ سالگی یا ۳۵ سالگی یا ۴۵ سالگی چه شکلی خواهد بود، به این فکر کنید که این یعنی از همین امروز باید کار برایش را شروع کنید. این میتواند به سادگی نوشتن یک نامه، بالا پایین کردن لیست مشاغل مورد نیاز، یا پیدا کردن کسی در شبکه آشنایاتان باشد تا کمکتان کند به آنجایی که میخواهید برسید.
از بحران هویت به سرمایه هویتی برسید
سرمایه هویتی مجموعه داراییهای شخصی شماست. شامل تمام مهارتها و تجربیات و خصوصیاتی که شما را به آنچه که هستید تبدیل کرده است…تا به امروز. نیروی کار جوان امروزه متوسط تا سن ۳۰ سالگی ۸ شغل مختلف داشته است. دوران جوانی شما نباید صرف پیدا کردن آن «یگانه شغل رویایی و همیشگی» مطلوبتان شود، بلکه باید صرف سرمایهگذاری روی خودتان در مسیر رسیدن به آن شود. و بیشتر شما جوانان نیاز دارید تا برای داشتن ثبات مالی، یک شغل، هر شغلی، داشته باشید.
هر کاری که میکنید، کاری کنید که برای هویت شما ارزش افزوده داشته باشد. یک مربی شغلی میگوید: هیچگاه یک سال خالی و بدون کار نداشته باشید. حتی اگر مادری هستید که میخواهید مرخصی زایمان بگیرید. منظور وی این بود که حتی اگر احساس میکنید به دلیل شرایط غیرعادی آینده نامعلوم است، کاری بکنید که بتوانید در رزومه خود از آن استفاده کنید. چه شرکت در یک دوره آنلاین در مورد مسائل مالی باشد، یا یک گواهینامه فنی، یا درس خواندن برای آزمون GMAT. تنها مشاغل خوب نیستند که میتوانند سرمایه هویتی شما را بسازند.
از «چه میشود اگر» به «چه چیزی هست» برسید
رایجترین خطای فکری در شرایط مبهم و آینده نامعلوم، تفکر مصیبتزده است. این کار آنقدر مشابه به بدترین حالت ممکن فکر کردن است که برخی، این افراد را «چه میشود اگری» مینامند.
اگر هیچوقت کار پیدا نکنم چه؟ اگر اخراج شوم چه؟ اگر زندگیام نابود شود چه؟
به جای آنکه اجازه دهید احساساتتان به سمت «چه میشود اگر» برود، آرامتر گام بردارید و تفکر بر مبنای شهود یا «چه چیزی هست» را تمرین کنید.
شواهد موجود له و علیه این مصیبتی که در حال تصورش هستید را بنویسید. احتمالا اگر با خودتان روراست باشید، میبینید که موقعیتتان آنقدر هم که فکر میکردید فاجعهبار نیست. از خودتان بپرسید: «اگر این ترس تبدیل به واقعیت شود برنامه چیست؟». اگر نگران از دست دادن شغلتان هستید، بنویسید که اگر این اتفاق بیفتد چه خواهید کرد. مواجه شدن با ترسها آنها را پیش چشم ما ضعیف میکند. این به ما نشان میدهد که حتی بزرگترین مشکلات هم بالاخره به نحوی قابل حل هستند.
در مقابل «جستجو برای قوت قلب» در شرایط آینده نامعلوم مقاومت کنید
اطمینانبخشی یک مکانیزم دفاعی به شدت رایج و مشکلدار است که کنفرانسهای روانشناسی جلسهای را فقط به کار روی «معتادان به قوت قلب» اختصاص میدهند. شاید شما هم یک معتاد به قوت قلب باشید اگر بارها در طول روز به پدر و مادرتان زنگ میزنید تا بپرسید با زندگیتان باید چه کنید. یا شاید به روانشناس خود بارها و بارها پیام میدهید و از او میپرسید آیا شغلتان یا رابطهتان بادوام خواهند ماند یا خیر.
وقتی روانشناسان به مراجعانشان قوت قلب میدهند، آنها به سرعت و با استرس بیشتری پیش آنها برمیگردند تا قوت قلب بیشتری بگیرند. مثل یک نوع مواد مخدر با دوره اثر کوتاه. پس بهجای آنکه بارها و بارها سراغ رئیس یا دوستان یا والدینتان بروید تا آنها به شما تضمینهایی بدهند که نمیتوانند، و نباید بدهند، خوداتکایی و اعتماد به نفس خودتان را تقویت کنید.
به یک موقعیت سخت که در گذشته با آن رویرو شدهاید فکر کنید. به خودتان یادآوری کنید که چه کار کردهاید تا از آن عبور کنید. بدین ترتیب اعتماد بیشتری کسب میکنید و شروع به دیدن خودتان، و نه فقط دیگران، بهعنوان فردی قوی و توانا میکنید.
حسرت خوردن را فراموش کنید
حسرت خوردن نوعی احساس نارضایتیای است و زمانی اتفاق میافتد که ما فکر میکنیم انتخابی که کردهایم بدتر از انتخابی بوده که نکردهایم. با این حال، همیشه آینده نامعلوم است و هیچگاه نمیتوانیم بفهمیم که اگر زندگی طور دیگری پیش میرفت چه اتفاقی میافتاد. تحقیقات نشان میدهند که مواجه شدن با این واقعیت میتواند حسرت و پشیمانی را از بین ببرد. پس بدون ترس از پشیمانی سبکبالتر حرکت کنید.
اگر شما در خودتان سنگینی یک حسرت مشخص را حس میکنید، آنچه که فکر میکنید از دست دادهاید را پیش چشمتان بیاورید. توازن بین زندگی و شغل؟ یک رئیس یهتر؟ گزینههای سرمایهگذاری در بازار سرمایه؟ به جای آنکه به عقب نگاه کنید تا ببینید چه چیزهایی را بدست نیاوردهاید، به جلو نگاه کنید و از حسرت بهعنوان اطلاعاتی استفاده کنید که به شما کمک میکند برای چالش بعدی خود را آماده کنید. حسرت میتواند به جا زدن منجر شود و دوران جوانی شما زمان جا زدن نیست.
به سلامتی (و خوشحالی) خود اهمیت بدهید
مغز و شخصیت شما در سنین بیست و سی سالگی بیشتر از هر زمانی در دوران بلوغتان تغییر میکند. هر چه که بخواهید در مورد خودتان تغییر دهید، حالا زمان آن است که با ساختن عادات خوب این کار را بکنید. بله، مشکلات سلامت ذهنی، مانند اضطراب و افسردگی و اعتیاد، در همین سنین برای اشخاص پدیدار میشوند (معمولا در پاسخ به عدم قطعیت). ولی همزمان آنها میتوانند در همین سنین و با تلاش، بهبود پیدا کنند.
یکی شروع به دویدن میکند تا روحیهاش را حفظ کند. یکی دیگر از قرنطینه زمان کرونا استفاده میکند تا اعتیادش را ترک کند. یکی دیگر کمتر اینستاگرامش را چک میکند و بیشتر میخوابد. و یکی دیگر وقتی میبیند الان در کارش نمیتواند پیشرفت کند، سعی میکند در سرگرمیهایش پیشرفت کند. بله، دوران جوانی وقتی در زمینه کاری پیشرفت میکنید خوشحالی بیشتری دارد، ولی آگاه باشید که جوانانی که بیرون از کار خوشحال و سلامت هستند، کارکنان بهتری هم هستند.
به زندگی خودتان بهعنوان یک جوان بیست یا سی ساله به شکل هواپیمایی نگاه کنید که تازه بلند شده است. حالا زمانی است که یک تغییر کوچک در جهتتان میتواند تغییرات عمدهای در جایی که به آن میرسید ایجاد کند. بله، آینده نامعلوم است و زمانه زمانهی پا در هوایی و تشویش است. ولی اگر متوجه شوید که به کدام سمت باید بروید، حتی به شکل آهسته و کم، میتوانید سریعتر و قویتر از هر زمان دیگری در زندگیتان به پیش بروید.
اما اگر در این شرایط، شما هم از استرس شغلی رنج میبرید، در این مطلب در بیزینسترند قانون ۶۰ ثانیه آریانا هافینگتن برای مدیریت استرس شغلی را توضیح دادهایم.
منبع: HBR
(31)