
در بازاریابی باید نیرو و زمان بسیاری را صرف ایجاد ذهنیت مثبت در افراد و کسب شهرت تجاری نمایید. آیا با افکارتان در حال تضعیف روحیه خود هستید؟ این اشتباهات متداول را در نظر بگیرید:
۱. خودتان را بازاریابی میکنید.
اگر فکر میکنید باید روی کالا و خدمات متمرکز شوید، سخت در اشتباهید. هنگام بازاریابی باید به جنبهٔ کاربردی کالا و خدماتتان برای مشتریان توجه کنید. در گذشته به منافع عمدهٔ شرکتها توجه بیشتری میشد اما زمان مشتری مداری فرارسیده است. از پرداختن به خواستهها و تمایلات خود در بازاریابی بپرهیزید و مشتریان را در کانون توجه خود قرار دهید. در واقع، میان شرکت و مشتریان، مشتریان را قهرمان داستانتان اعلام کنید.
۲. برای خودتان بازاریابی میکنید.
اگر هنگام فرضیهسازی درباره رفتار مصرفکننده، به ترجیحات و رفتار خود و دوستانتان بپردازید، دچار اشتباه شدهاید. این شیوهٔ بازاریابی شما با بازار هدف ناسازگار بوده و به فاصله گرفتن از خواستههای واقعی، نیازها، الگوی رفتاری و علایق آنها منجرخواهدشد؛ که در این صورت…
۳. مخاطب خود را نمیشناسید. اگر مشتری مدنظر، خود شما نیستید…پس چه کسی است؟
نه تنها برای شناخت مشتریان، بلکه برای تشخیص الگوی مصرف آنها نیز زمان و هزینه صرف کنید. نحوهٔ کار و زندگی آنها، تحقیقاتی که برای خرید انجام میدهند، کسانی که الگوی رفتاری مشتری را تحت تأثیر قرار میدهند مانند دوستان، وبسایتهایی که به آنها سر میزنند، مواردی هستند که باید مورد توجه قرار داده و از طریق آنها شخصیت مشتری خود را شناسایی کنید.
۴. تصمیمات تیمی برای شما بازاریابی میکند.
بازاریابی مانند تربیت فرزند است! در ابتدا همه معتقدند که از عهدهٔ آن برمیآیند، خصوصاً کسانی که فرزند ندارند. اگر میخواهید طبق برنامه پیش بروید، باید از اطلاعات بهرهمند شده و امکان شکست را از میان بردارید. از پرداختن به ایدههای نامربوط که از جانب اطرافیان مطرح میشوند، خودداری کنید. شما مشتریانتان را میشناسید، نحوهٔ رسیدن به آنها را میدانید و در رابطه با طرز فکرشان دارای پیشزمینهٔ ذهنی هستید. تنها دلیلی که امکان بروز مشکل را فراهم میکند این است که…
۵. دربارهٔ مشتریان اطلاعات کافی ندارید.
با اینکه دربارهٔ این موضوع قبلاً صحبت کردیم، اما ارزش پرداختن مجدد به آن را دارد. با بهرهگیری از هنر و خلاقیت خود، به طراحی برنامه بازاریابی پرداخته و بدون توجه به عقاید و امیال باطنیتان، اساس برنامه را بر پایه تحقیق بنا نهید. اگر اطلاعات را مورد توجه قرار دهید، در رابطه با فرصتهای جدید و بنای دقیق پایه و اساس بازاریابی، به بینش وسیعی دست خواهید یافت.
۶. به جای مقایسه عوامل، روی نمونهها تاکید میکنید.
ممکن است روش عرضه و فروش کالا در یکی از صنایع بسیار مبتکرانه باشد اما این روش در تمام دنیا قابلاجرا نخواهد بود. طبق گفته Mason Cooley «هنر در تقلید آغاز میشود و در نوآوری به پایانمیرسد». پس به کارهای افراد و سازمانهای دیگر، حتی آنهایی که خارج از حیطه کسبوکار شما هستند، توجه کنید. همان طور که Seth Godin بارها و بارها به این موضوع اشاره میکند، در صنعتی که فعالیت میکنید، برای مطالعه دربارهٔ چگونگی بهبود بخشیدن تأثیرات تاکتیک بازاریابی، منتظر وقوع یک رویداد خاص یا روند متوالی نباشید. به گفتههای Godin در وبنوشتش توجه کنید: «نوآوری اغلب بکار گرفتن چیزی است که قبلاً جایی جواب می داد؛ و اکنون در جای دیگر نیز می تواند جواب دهد».
۷. خود را با تجربیات به اشتراک گذاشتهشده توسط دیگران مطابقت نمیدهید.
در دنیای سرشار از ارتباطات اجتماعی، دیگر بازاریابها و رسانهٔ سنتی تنها عوامل موثر بر انتخاب افراد برای خرید کردن نیستند. امروزه مشتریان بر وبسایت اجتماعی هم نوعان خود اطمینان دارند و بازاریابی حول محور افزایش امکان برقراری اینگونه ارتباطات عمل میکند. آیا با تجدیدنظر در راههای دسترسی به مشتریان، قبل از اینکه آنها به سراغ شما بیایند، در حال تشویق و حمایت متقابل از مشتریان هستید؟ رسانههای جمعی را دنبال کرده و یک موتور جستجوگر انتخاب کنید تا بتوانید استراتژی محتوایتان را طراحی کرده و با مشتریان بالقوه به تعامل بپردازید.
۸. سکوت میکنید!
اگر مشتری از طریق رسانهٔ جمعی پیامی ارسال کرد، منتظر پاسخ به موقع از جانب شما خواهد بود. بدون در نظر گرفتن موقعیت مکانی، افراد زمانی که سؤالی را مطرح میکنند تا چند دقیقه و یا چندین ساعت منتظر پاسخ میمانند. هر قدر زمان پاسخگویی شما طولانی تر شود، تمایل و احتمال تصمیمگیری آنها کاهشیافته و بعد از ۲۴ ساعت به دست فراموشی سپرده خواهد شد.
منبع: Entrepreneur
(51)